گـر چيزي موينه چشم گمـراه (اگر چشم گمراه كننده چيزي را نبيند)
مكـره قامـــــت خوبان تمشـا (اگر به قامت زيبا قامتان توجه نكند )
اگـر مده خبــــر، به بينـوا دل (اگر خبر آنچه ديده به دل را ندهد )
چه ذان دل كه چيه زشت وزيبا ( دل كه خوشگل وزشت را نمي بيند )
****
اگر چشمه موينند خوبرويـــان (اگر چشم ها خوش سيماها رانبينند )
ببيند از فكر شيطاني هراسـان (اگر از افكار شيطاني بدور باشند )
نبي تا فتنه چشمه د خبــردار (تا فتنه از طريق چشم منعكس نشود)
چه ذانه دل چتر بي عشق خوبان (دل چطور مي تواند عاشق خوبرويان شود)
****
غم هجـــران چمن دام بلا به (غم دور بلاي دلم من شده است )
دلم دوري اشتـــــه مبتلا به (دلم بدوري تو مبتلا شده است )
هجوم اده امن هر محنت وغم (حمله كرده به من همه گونه غمها)
واجي غم چمنا يكسر مبتلا به (توگويي كه يكسره درغم و اندوهم)
****
نيه هيچكس مثال اشته دل سخت (همانند تو كسي دل سنگ نيست)
بشيم هرجا چمن شار نيه بدبخت (هرجا بروم كسي مثل من بدبخت نيست)
وير آجــورم اته خونابــــه ريجم ( بياد مي آورم تورا اشك خون مي ريزم )
ذانم آخر كه ريجه بي جگـر لخت (مي دونم كه آخر خونجگر خواهم شد)